خسته
خسته شدم دیگه بسه این همه انتضار دیگه بسه تا به کی بمونم به پاش خسته شدم واسه نگاش
View Articleسوگ جوانی
در جوانی بهر عشق ماندن چه سود در ره عشق سوختن چه سود سود آن برد که پایش ماند و سوخت در جوانی پیر شده و سوخت
View Articleمرگ نا خواسته
آزاد م در ره عشق بیدارم در ره دوست خاموشم در ره مرگ خاموشم در ره خاک سنگ قلبی خواهم ساخت از تندیس وجود بیداری راه خواهم رفت با جریان آب در تلاطئم...
View ArticleArticle 5
به خون خواهی چشمانم مختاری می شود و... از چشمان مادرم سُر می خوری روی تابوت سینه هایم وبُغضی می شوی برای گوشواره های هنده که دست های عموست مشکَش را می گیرم چرخ ... چرخ .. عباسی خدا منو انداختن نه پرت...
View ArticleArticle 4
کنار گلویی تیر خورده ی باران کلماتم آبستن نیامده به نگاهت و....... قنوتی اجاره نشین خوشه ی دستانت می شود میان صلوات های مادرم سیب های خواب زده قضایی چشمانت را حتمی می کنند بیا برگردیم به 15 سالگی...
View ArticleArticle 3
در کنار خاکریز انگار نشسته بود نه خوابیده بود تکه ای از دست اش در کنار کاغذ خاک خورده با مداد شکسته وصیت اش را نوشته بود بسم الله ......... همان جا خوابیده .. کنار عکس روزنامه های شهر
View ArticleArticle 2
آخرین سپیده گیسوانت گمشده در جنگل ، پاهایت ،پاهایم را نوازش می دهد . فرو رفته در خواب ، عظیم تر از شبی ،تو رویایت ، اما ، در این اتاق نمی گنجد چه بزرگیم ما که این همه کوچکیم ! بیرون تا کسی عبور می کند...
View ArticleArticle 1
پنجره ما چون دو دريچه رو به روي هم آگاه زهر بگو مگوي هم هر روز سلام وپرسش و خنده هر روز قرار روز آينده عمر آينه بهشت اما آه ........ بيش از شب و روز تير ودي كوتاهاكنون دل من شكسته و خسته ست زيرا يكي...
View ArticleArticle 0
باید چشمان خدا را دودی کنیم .و از چهار راه بگذریم چند خیابان، آن طرف تر ...... بدون گرین کارت اقامت می دهند
View Article
More Pages to Explore .....